ابعاد و انواع وسواس
وسواس عبارت است از تکرار بدون اراده افکار ناخوشایند. اگر چه فرد می فهمد که این افکار نامناسب و غیر عادی است، ولیکن قادر به دور کردن آنها نیست. وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر می باشد، که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است.
افراد وسواسی از ترس این که دیگران آنها را نجس و آلوده نکنند، کمترین علاقه ای حتی به نزدیک ترین افراد خانواده نشان نمی دهند.
افراد وسواسی را در ابعاد مختلفی می توان مورد مطالعه قرار داد:
1 - بدنی: بسیار مایل است که سر و وضع خوبی داشته باشد و از این لحاظ، به لباس، دکمه ها، موی سر و صورت و صحت و سلامتی می رسد و بسیار در آیینه، خود را نگاه می کند و از این که نکند زود پیر شود و مرگ فرارسد، نگرانی ها دارد و برای کوچک ترین ناراحتی، که بسیاری افراد به آن بی اعتنایند، به پزشک مراجعه می کند و ای کاش به جای آن به درمان وسواسیش می رسید.
2 - مزاجی: افراد وسواسی غالبا مزاج خوبی ندارند و شاید یکی از عوامل نامطلوبی وضع مزاجی، این باشد که نمی توانند به موقع و سر وقت، قضای حاجت کنند و در نتیجه، ساعت ها ادرار و مدفوع را حبس می نمایند، زیرا از طهارت و شست وشو، که گاهی اوقات ساعت ها طول می کشد، وحشت عجیبی دارند. بیشتر آنان به مرض یبوست مبتلا و بعضی از این افراد آن قدر در طهارت زیاده روی کرده اند که به بیماری های گوناگون دچار شده اند.
3 - روانی: بسیاری از وسواسی ها همیشه گوشه گیرند، چون دیگران را بدون استثنا، حتی اگر از فقها و بزرگان دین و مذهب باشند، در طهارت قبول ندارند و برای این که مجبور نشوند با دیگران دست بدهند، یا معانقه و روبوسی کنند، منزوی می شوند. برخی از آنان حتی ذرات آب دهان و بخار را نجس می دانند و در نتیجه، ظروف و وسایل زندگی همگان را ناپاک می پندارند.
4 - عاطفی: افراد وسواسی از ترس این که دیگران آنها را نجس و آلوده نکنند، کمترین علاقه ای حتی به نزدیک ترین افراد خانواده نشان نمی دهند. هستند مادران جوانی که بر اثر وسواس، به فرزندان خود شیر نداده و سرانجام نیز از شوهر خود طلاق گرفته اند.
5 - اعتماد: اینان در مسائل و مواردی که وسواس دارند، به هیچ کس، حتی به نزدیک ترین فرد از افراد خانواده، فامیل، دوستان و. . . اعتماد ندارند. باید گفت که اینان حتی به خود نیز اعتماد ندارند، چه رسد به دیگران. آنان اگر از کارهای مورد وسوسه دست بکشند، نه به خاطر اعتمادی است که طهارت صورت گرفته و یا آن کار به پایان رسیده و به مطلوب دست یافته اند، بلکه از کثرت تکرار، خسته و مانده شده اند.
6 - احساس: اهل وسواس، همیشه احساس گناه و ناتوانی می کنند، به ویژه در مواردی که وسواس دارند. رنجی که آنان از این احساس های متزلزل می برند، بی پایان است. آنان هیچ کس را قبول ندارند و دیگران را غیرمتعادل و غیرمتعارف می پندارند و مانند افراد معتاد به مخدر، مایلند همگان را مثل خود مبتلا کنند، تا کمتر مورد سرزنش و ملامت دیگران قرار گیرند. [1]
افراد وسواسی، حتی خواص آنان، گاه گاه اقرار می کنند که کارهای وسواسی آنها به فرمان شیطان است، ولی غالبا برای حفظ آبرو استدلالی غلط و دلیلی اخص از مدعی می آورند. آنان از نظر عواطف اخلاقی، بسیار نگران و افسرده اند، زیرا رضایت و راحتی خاطر، در انجام تکالیف واقعی است که عقل هم به آن تکالیف واقعی حکم می کند و عاطفه آن را تصدیق می نماید و به انجام آن رضایت می دهد. [2]
اهل وسواس از این رضایت خاطر و تصدیق عواطف، عملاً محرومند و دیگر نشاطی پس از انجام تکالیف ندارند، نشاطی که خود، لذتی مطلوب و به منزله پاداش عمل دنیوی است. بسیاری از اهل وسواس که با تعقل، توسل، عنایت الهی و توجه معصومین علیهم السلام پی به اشتباه خود می برند، از وسواس های خود اظهار تأسف می کنند.
امید است افراد وسواسی، پیش از این تأسف و ایجاد زیان های جسمی، مالی، علمی و معنوی برای خود و دیگران، به خود آیند و با خواندن این قصه هایی که ذکر می شود، تنبه یابند و مثل همه انبیا، اولیا، اوصیا، ائمه اطهار علیهم السلام و مؤمنان، به عرف اهل ایمان عمل کنند.
منبع : وسواس، شناخت و راه های درمان، علی محمد حیدری نراقی
1 - بدنی: بسیار مایل است که سر و وضع خوبی داشته باشد و از این لحاظ، به لباس، دکمه ها، موی سر و صورت و صحت و سلامتی می رسد و بسیار در آیینه، خود را نگاه می کند و از این که نکند زود پیر شود و مرگ فرارسد، نگرانی ها دارد و برای کوچک ترین ناراحتی، که بسیاری افراد به آن بی اعتنایند، به پزشک مراجعه می کند و ای کاش به جای آن به درمان وسواسیش می رسید.
2 - مزاجی: افراد وسواسی غالبا مزاج خوبی ندارند و شاید یکی از عوامل نامطلوبی وضع مزاجی، این باشد که نمی توانند به موقع و سر وقت، قضای حاجت کنند و در نتیجه، ساعت ها ادرار و مدفوع را حبس می نمایند، زیرا از طهارت و شست وشو، که گاهی اوقات ساعت ها طول می کشد، وحشت عجیبی دارند. بیشتر آنان به مرض یبوست مبتلا و بعضی از این افراد آن قدر در طهارت زیاده روی کرده اند که به بیماری های گوناگون دچار شده اند.
3 - روانی: بسیاری از وسواسی ها همیشه گوشه گیرند، چون دیگران را بدون استثنا، حتی اگر از فقها و بزرگان دین و مذهب باشند، در طهارت قبول ندارند و برای این که مجبور نشوند با دیگران دست بدهند، یا معانقه و روبوسی کنند، منزوی می شوند. برخی از آنان حتی ذرات آب دهان و بخار را نجس می دانند و در نتیجه، ظروف و وسایل زندگی همگان را ناپاک می پندارند.
4 - عاطفی: افراد وسواسی از ترس این که دیگران آنها را نجس و آلوده نکنند، کمترین علاقه ای حتی به نزدیک ترین افراد خانواده نشان نمی دهند. هستند مادران جوانی که بر اثر وسواس، به فرزندان خود شیر نداده و سرانجام نیز از شوهر خود طلاق گرفته اند.
5 - اعتماد: اینان در مسائل و مواردی که وسواس دارند، به هیچ کس، حتی به نزدیک ترین فرد از افراد خانواده، فامیل، دوستان و. . . اعتماد ندارند. باید گفت که اینان حتی به خود نیز اعتماد ندارند، چه رسد به دیگران. آنان اگر از کارهای مورد وسوسه دست بکشند، نه به خاطر اعتمادی است که طهارت صورت گرفته و یا آن کار به پایان رسیده و به مطلوب دست یافته اند، بلکه از کثرت تکرار، خسته و مانده شده اند.
6 - احساس: اهل وسواس، همیشه احساس گناه و ناتوانی می کنند، به ویژه در مواردی که وسواس دارند. رنجی که آنان از این احساس های متزلزل می برند، بی پایان است. آنان هیچ کس را قبول ندارند و دیگران را غیرمتعادل و غیرمتعارف می پندارند و مانند افراد معتاد به مخدر، مایلند همگان را مثل خود مبتلا کنند، تا کمتر مورد سرزنش و ملامت دیگران قرار گیرند. [1]
افراد وسواسی، حتی خواص آنان، گاه گاه اقرار می کنند که کارهای وسواسی آنها به فرمان شیطان است، ولی غالبا برای حفظ آبرو استدلالی غلط و دلیلی اخص از مدعی می آورند. آنان از نظر عواطف اخلاقی، بسیار نگران و افسرده اند، زیرا رضایت و راحتی خاطر، در انجام تکالیف واقعی است که عقل هم به آن تکالیف واقعی حکم می کند و عاطفه آن را تصدیق می نماید و به انجام آن رضایت می دهد. [2]
اهل وسواس از این رضایت خاطر و تصدیق عواطف، عملاً محرومند و دیگر نشاطی پس از انجام تکالیف ندارند، نشاطی که خود، لذتی مطلوب و به منزله پاداش عمل دنیوی است. بسیاری از اهل وسواس که با تعقل، توسل، عنایت الهی و توجه معصومین علیهم السلام پی به اشتباه خود می برند، از وسواس های خود اظهار تأسف می کنند.
امید است افراد وسواسی، پیش از این تأسف و ایجاد زیان های جسمی، مالی، علمی و معنوی برای خود و دیگران، به خود آیند و با خواندن این قصه هایی که ذکر می شود، تنبه یابند و مثل همه انبیا، اولیا، اوصیا، ائمه اطهار علیهم السلام و مؤمنان، به عرف اهل ایمان عمل کنند.
منبع : وسواس، شناخت و راه های درمان، علی محمد حیدری نراقی
بیشتر بخوانید :
بیماری وسواس فکری و راه های درمان آن
غلبه بر وسواس
اختلال وسواس اجباری
شناخت صحیح و درمان بیماری وسواس
وسواس و روش های درمان آن
چگونه از شر وسواس خلاص شویم؟
پی نوشت
[1] ر. ک: وسواس، ص 34، به نقل از: وسواس، ارگانی بهبهانی، ص 55.
[2] همان.
[1] ر. ک: وسواس، ص 34، به نقل از: وسواس، ارگانی بهبهانی، ص 55.
[2] همان.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}